مطالعات موردی پروژههای بهینهسازی انفجار از معدن تا کارخانه
نظریة استفاده از نتایج انفجار برای بهبود فرایندهای پاییندستی موضوع جدیدی نیست و در چندین عملیات اجرا شده است. با این حال، بیشتر مطالعات موردی قبلی تا حد زیادی به بهبود بهرهوری بار و حمل و نقل یا فرایند خردایش اولیه محدود شده است. در طی پروژة تحقیقاتی از معدن تا کارخانه AMIRA P483A مؤسسة JKMRC، بهینهسازی خرد شدن سنگ معدن بهمنظور فراوری بعدی و برای درک تأثیر نتایج انفجار بر عملیات آسیاکنی توسعه یافته است (JKMRC, 1998). اثر مثبت توزیع اندازة خوراک ریزتر بر توان عملیاتی آسیا، بهویژه در آسیاهای SAG و AG، در چندین عملیات معدنی در سراسر جهان مانند مس هایلند ولی1 در کانادا، مینرا آلومبرا2 در آرژانتین، کادی هیل3؛ معادن طلای کالگورلی4 و ارنست هنری5 در استرالیا، باتو هیجاو6 در اندونزی، معدن طلای پورگرا7 در پاپوآ گینه نو، و کاندلاریا8 در شیلی نشان داده شده است. بیشتر این عملیاتها شامل مدارهای آسیای گلولهای-نیمهخودشکن معمولی بوده و بعضی هم به آسیای نیمهخودشکن محدود بوده است. در تمام این عملیاتها طرحهای انفجار بهمنظور خرد شدن ریزتر با انرژی بالاتر، توزیع انرژی بهتر و جفتشدگی بهتر مادة منفجره اصلاح شد. خردشدن ریزتر ناشی از انفجار همراه با عملیات سنگشکنی اولیة بهینه، توزیع اندازة خوراک بسیار ریزتری را در آسیای خودشکن ایجاد کرد که منجر به افزایش توان عملیاتی بین 5 تا 25 درصد شد. در بیشتر موارد، آسیاهای گلولهای قدرت کافی برای حفظ خروجی مناسب را دارند. در عملیاتی که محدودیت توان آسیای گلولهای وجود دارد، یا توان عملیاتی کاهش مییابد و یا اندازة آسیاکنی درشت میشود، حداکثر تولید فلز بهگونهای تحت تأثیر قرار میگیرد. فهرستی از عملیاتی که در آن توزیع اندازة ذرات ریزتر ایجادشده در بهینهسازی انفجار باعث بهبود عملکرد مدار آسیاکنی گردید، در جدول 2، آورده شده است.
مطالعة موردی 1. تأثیر رقت و هدرروی کانه ناشی از انفجار (برگرفته از Engmann et al., 2013)
در عملیات آهافو نیومونت9 در غنا به تأثیر نتایج انفجار از جمله قطعهقطعه شدن و رقیقسازی بر سودآوری کلی عملیات پی بردند، و بنابراین یک برنامة بهینهسازی انفجار را برای بهبود خرد شدن و بهحداقل رساندن رقت ناشی از انفجار اجرا کردند. پروژة بهینهسازی انفجار در دو فاز اجرا شد. فاز اول منجر به خرد شدن بسیار ریزتر شد و امکان عملکرد سنگشکن اولیه با اندازة دهانة بسیار تنگتر فراهم گردید. این تغییرات به خوراک بسیار ریزتری برای آسیای نیمهخودشکن منجر شد که افزایش توان عملیاتی اولیه تا 30 درصد را به دنبال داشت (Mwansa et al., 2010 ؛Dance et al., 2011). در فاز دوم، همانطور که در شکل 16، نشان داده شده، یک برنامة جامع نظارت بر حرکت انفجار برای به حداقل رساندن اتلاف و رقیق شدن کانة ناشی از انفجار اجرا شد. شرح مفصلی از این مطالعه توسط راجرز و همکاران (2012) و انگمن و همکاران (2013) ارائه شده است. در این مطالعه بر اساس درک دینامیک حرکت انفجار، استراتژیهای جایگزین برای کاهش هدرروی و رقیقسازی کانه ناشی از انفجار ایجاد و اجرا شد. این استراتژیها شامل موارد زیر بود:
بخشهای کتاب