نوی1 در سال 2006، برای بهبود دقت ترسیم ذرات، استفاده از تصویربرداری سهبعدی را پیشنهاد کرد. تورلی2 (2009) سیستمی را با استفاده از لیزر توسعه داد و نشان داد که یک سیستم لیزری دقیقتر از سیستمهای دوبعدی تجزیه و تحلیل تصویر است. با این حال، این سیستمها نیز در شناسایی ذرات ریزِ پنهان محدودیت مشابهی دارند.
تکنیکهای اندازهگیری حرکت انفجار
مهندسان حفاری و انفجار از چندین روش برای اندازهگیری حرکت سنگ در حین انفجار استفاده کردهاند. این روشها را میتوان به تکنیکهای مستقیم و غیرمستقیم دستهبندی کرد. تکنیکهای غیرمستقیم مانند تجزیه و تحلیل ویدیوئی با سرعت بالا و سیستمهای رادار متحرک، حرکت تودهسنگ (جابهجایی، سرعت و شکل) سطوح انباشت را در طول انفجار اندازهگیری میکنند. از دادههای حرکتی سطح انباشت برای تخمین یا استنتاج حرکات زیرسطحی استفاده میشود.
نیاز به اندازهگیری حرکات سنگ فراتر از سطحِ در معرض، به توسعة چندین روش مستقیم، مانند نشانگرهای غیرفعال (لولههای پیویسی، گلگذاری رنگی) و فرستندههای تعاملی از راه دور (مانند رادیواکتیو، مغناطیسی، و الکترونیکی) منجر شد. سادهترین روش مستقیم شامل علامتگذاری یا مشخص کردن نواحی مورد نظر روی سطح افقی پله با رنگ، گچ و ... است (9Davis, Trimble & McClure, 198 Morely & McBride, 1995;). بالا آمدن بیش از حد دهانه یا پرتاب گلگذاری میتواند به این نشانگرها آسیب برساند و آنها را غیرقابل ردیابی کند و در نتیجه، آنها فقط حرکت سطح را اندازه بگیرند. روش دوم شامل نصب نشانگرهای بصری غیرفعال مانند لولة پلیاتیلن، زنجیر، پایههای چوبی، یا گلگذاری رنگی در چالهای مخصوص حفرشده یا در نواحی بدنة چالها بهگونهای است که از سطح، بیرون زده باشند (Davis, Trimble & McClure, 1989 Morely & McBride, 1995; Scott et al., 1996; Zhang, 1994;). این روش نیازمند بررسی مکانهای قبل و بعد از انفجار برای تخمین حرکت سنگ است؛ از این رو، میتواند تولید را مختل کند.
نسل بعدی نشانگرها شامل روشهای تشخیص از راه دور هستند، و نشانگرهای رادیواکتیو و نشانگرهای مغناطیسی را شامل میشوند (Harris, Mousset-Jones & Daemen, 2001; Gaidukov, 1970 ؛ Gilbride, 1995). استفاده از نشانگرهای رادیواکتیو بهدلیل نگرانیهای بهداشتی و ایمنی محدود شده است، در حالی که نشانگرهای مغناطیسی محدودة تشخیص محدود و بازیابی ضعیفی دارند.
جدیدترین سیستمهای اندازهگیری شامل مانیتورهای حرکت انفجار 3(BMM) است که در JKMR دانشگاه کوئینزلند توسعه یافته است. BMM یک تراشة الکترونیکی است که میتواند برای فرکانسهای مختلف برنامهریزی شود و در مناطق مختلف انفجار در اعماق متغیر قرار گیرد. پس از انفجار لازم است که با یک آشکارساز فرکانس رادیویی و یک سیستم موقعیتیاب جهانی 4(GPS) روی سنگهای انباشتشده راه برویم تا مکانهای پس از انفجار BMMها را تعیین کنیم (Thornton et al. 2005).
بخشهای کتاب